عشق او در جان هوائی دیگر است


درد دل ما را دوائی دیگر است

کشتهٔ عشقیم و زنده جاودان


جان ما را خونبهائی دیگر است

خلوت ما گوشهٔ میخانه است


جای ما خلوتسرائی دیگر است

ما ز ما فانی شده باقی به او


این فنائی و بقائی دیگر است

بینوایان را نوا دادیم از او


بینوایان را نوائی دیگر است

جام پاکی پر ز می بستان بنوش


جام ما گیتی نمائی دیگر است

نعمت الله تا گدای کوی او است


نزد شاهان پادشاهی دیگر است